وقتی نمیتوانید کار جدیدی پیدا کنید یا اینکه در شغل فعلیتان دوام بیاورید، راهاندازی یک کسبوکار، گزینه بسیار جذابی است. با قرارگیری در مسیر خود اشتغالی، مجموعهای از چالشها حتی در برابر متخصصین باتجربه پدیدار میشود. غلبه بر ضعفها، انگیزه، و توانایی عادت به تعقیب فرصتهای واقعی، همه برای راهاندازی یک کسبوکار موفق ضروریاند.
اما “چطور کسبوکاری را شروع کنم؟” اولین سوالی نیست که در چنین موقعیتی باید از خود بپرسید؛ اولین سوال این است: “آیا اصلا باید کسب و کاری شروع کنم یا نه؟” قبل از فکر کردن راجع به انواع کسبوکاری که میتوانید شروع کنید، باید کمی درباره خودتان فکر کنید.
شروع کسبوکار برای همه افراد مناسب نیست. خود اشتغالی با کارمند بودن خیلی فرق میکند. برای بعضی از مردم درک این تفاوتها غیرممکن است. بیایید ببینیم آیا نظام فکری شما با خود اشتغالی متناسب هست یا نه. اینها شش ویژگی هستند که بهطور خلاصه به شما میگویند چطور باید فکر و رفتار کنید تا بتوانید تغییری موفقیتآمیز از کارمندی به خود اشتغالی داشته باشید.
برای خود اشتغالی باید انعطافپذیر باشید
اگر کسبوکاری شروع کنید، دیگر با “یک” شغل مشخص با وظایف و مسئولیتهای از پیش تعیین شده طرف نیستید. از الان دیگر با شغلی چندگانه مواجهید که گاهی براثر بحرانهای پیشبینینشده در آن گیر میکنید (مخصوصا در فاز استارت آپ(موقع شروع کار)). بیشتر کارمندان روزهای خود را با انجام فعالیتهای قابل پیشبینی میگذرانند اما افراد خوداشتغال چنین نیستند.
با شروع کسبوکار خودتان دیگر جایی برای پشتگوشاندازی و شانه خالی کردن از وظایف نخواهید داشت. بهعنوان یک کارمند، ممکن است مشکلات را سرسری بگیرید یا خیلی درگیر تصمیمگیری درموردشان نشوید. اما بهعنوان کسی که کسبوکار شخصی خود را اداره میکنید، تنها کسی هستید که باید با بحرانها سروکله بزنید ، مشکلات را حل کنید و تصمیمات لازم را بگیرید.
باید مبتکر و با انگیزه باشید
اگر کارمند باشید افراد دیگری به شما میگویند باید چه کار کنید، چه بهصورت مستقیم، چه غیرمستقیم. اعمال شما بهوسیله دیگران برنامهریزی و هدایت میشود.
اما وقتی خود اشتغالید، مسئولیت تمام اتفاقات بعدی بهعهده شخص شماست. شما مسئولید برنامهریزی عملی داشته باشید و اهداف خود را تعیین کنید.
هیچکس قرار نیست قرار ملاقاتها را تنظیم کند یا به شما گوشزد نماید باید چه کارهایی انجام شود. بیشتری افرادی که سعی دارند پس از یک دوره طولانی کارمند تمام وقت بودن خوداشتغال شوند و کسبوکار شخصی خود را راه بیندازند، مسیر سختی برای تطبیق با شرایط جدید خود در پیش دارند.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره داشتن استقلال در تصمیمگیری در مسیر حرکتتان به مقاله حفظ کردن انگیزه مراجعه کنید.
باید بتوانید فرصتها را شناسایی کرده و دنبال کنید
جدا از موقعیتهای فروشمحور، اکثر کارمندان، آموزشهای خاصی برای شکار فرصتها نمیبینند. بیشتر مشاغل روی تولید محصول یا ارائه خدمات متمرکز هستند و همزمان یک بخش فروش یا تیم مدیریتی دارند که به دنبال مشتریهای جدید و گسترش تجارتشان است.
اگر کسبوکاری شروع کنید، باید مدام بهدنبال فرصتهای تازه باشید و بهمحض رویت این فرصتها تشخیصشان دهید. گاهی ممکن است این فرصت چیز کوچکی باشد مثل شانس به دست آوردن یک مشتری جدید، گاهی هم ممکن است بزرگ باشد، مثل چیده شدن محصولاتتان در قفسههای یک فروشگاه زنجیرهای بزرگ. بهعنوان دارنده یک کسبوکار کوچک، باید چهارچشمی اطرافتان را بپایید و در موقعیتی قرار گیرید که بهترین استفاده را از فرصتهای پیشرویتان ببرید.
وقتی یک خوداشتغال هستید باید بتوانید از قبل برنامهریزی کنید
ممکن است در شغل قبلیتان هیچ سروکاری با برنامهریزی نداشتهاید چون وظیفه شخص دیگری بوده است. یا شاید فقط در سطح محلی آن را تجربه کردهاید. مثل برنامهریزی برای یک پروژه خاص. اگر قصد دارید کسبوکاری راه بیندازید، باید مهارت برنامهریزی کوتاهمدت و بلندمدت را در خودتان تقویت کنید؛ برنامهریزی باید بخش اعظم زندگی شما را به خود اختصاص دهد.
وقتی کسبوکاری را شروع میکنید، یکی از اولین اقداماتتان کار روی طرح کسبوکارتان خواهد بود. با شروع فعالیتتان، متوجه میشوید که این طرح-هرچند با جزئیات باشد- باید بازبینی شود و همچنان که دارید به سمت اهداف بلندمدتی که تعیین کردهاید حرکت میکنید، برنامههای دیگری هم تدوین شود. شما بهعنوان کارمند مدتها از برنامه شخص دیگری پیروی کردهاید، پس باید یاد گرفته باشید چطور برای خود برنامهریزی کنید و این برنامه را با تغییر شرایط تطبیق دهید.
آماده یک تلاش ثابت و مداوم باشید (آهسته ولی پیوسته حرکت کنید)
همه، کارمندانی را دیدهایم که صرفا از روی وظیفه و برای پر کردن ساعت کاریشان کار میکنند تا اینکه بازنشست شوند. لازم نیست حتما با این افراد همکار باشید تا بدانید چه کسانی هستند. به عنوان مشتری یا ارباب رجوع هم میتوانید پی به این موضوع ببرید.
بیپرده بگوییم، شروع کسبوکار به انرژی زیادی نیاز دارد و شما باید بتوانید صد درصد این انرژی را تامین کنید. نمیتوانید با از سر باز کردن و صرفا از روی وظیفه کسبوکارتان را پیش ببرید. مشتریان شما نیاز دارند حس کنند صد درصدِ استعداد، توان و توجهتان را وقفشان کردهاید. و اگر چنین حسی را درمورد شما نداشته باشند سراغ فرد دیگری میروند.
بدتر از آن، شما باید این تلاش مداوم و بیوقفه را بهتنهایی و بدون تکیه بر شبکهای از کارمندان انجام دهید. بهعنوان مثال، بیشتر کارمندان این امکان را دارند که در صورت بیماری مرخصی بگیرند و از فرد دیگری بخواهند کارشان را انجام دهد. اما بهعنوان صاحب یک کسبوکار شخصی فارغ از اینکه ناخوش احوال هستید یا نه، باید نهایت تلاش خود را به کار گیرید و اگر کارمندانی برای جایگزینی به جای خودتان ندارید، ناچارید کار را تعطیل کنید.
همچنین باید با تعطیلات گاهوبیگاهی که اکثر کارمندان لذتش را میبرند هم خداحافظی کنید. هم تعطیلات آخر هفته هم تعطیلات رسمی. حداقل تا زمانی که کسبوکارتان تا حدی تثبیت شود و بتوانید زمانتان را مدیریت کنید.
باید توانایی مقابله با ابهامات و قطعی نبودن امور را داشته باشید
هیچ تضمینی وجود ندارد که محصولات یا خدمات شما در شش ماه آینده هم متقاضی داشته باشد. ممکن است مشتریان صورتحسابشان را بهموقع نپردازند یا اصلا پرداختش نکنند. حتی باید انتظار این را داشته باشید که مشتری بزرگ و پرو پا قرصتان که به نظر میرسد کاملا از شما راضی است بی خبر رهایتان کند.
ممکن است درآمدتان ماهیانهتان بهشدت نوسان داشته باشد. کنار آمدن با این عدمقطعیتی که در خود اشتغالی وجود دارد، برای کارمندان سابق که عادت کردهاند سرِ ماه حقوق بگیرند، بسیار سخت خواهدبود.
منبع : واگویه