بیشتر مردم فکر می کنند که افراد ثروتمند برای موفقیتی که اکنون آن را دارند، تلاشهای بسیاری کرده اند و در این راه سختی ها کشیده اند. خصوصا راجع به شرکت های بزرگ و در دنیای تکنولوژی امروز که اگر افراد سرمایه گذار و سرمایه های اولیه شان نبود، قطعا این موفقیت شامل حال این شرکت های بزرگ و موفق نمی شد. شرکت هایی مثل مایکروسافت و فیسبوک و اپل و… که موفقیت امروزشان را از سرمایه گذاران اولیه دارند.
البته اگر کمی بیشتر دقت کنیم و به تاریخچه ی این شرکت ها برگردیم، متوجه می شویم که نکاتی که بالاتر ذکر شد، خیلی راجع به بیل گیتس و شرکت بزرگش یعنی مایکروسافت ، صدق نمی کند؛ در واقع، امتناع گیتس از جذب کردن سرمایه بود که منجر شد وی به طور تصادفی، و بدون اینکه اصلا جنین هدفی داشته باشد، تبدیل به ثروتمندترین فرد جهان شود.
در واقع بیشتر شرکت های امروزی که با تکنولوژی گره خورده اند، در ابتدا برای اینکه سود زیادی عایدشان شود، حاضرند به سرمایه گذاران سهم بیشتری اختصاص دهند؛ چرا که در این صورت اعتمادی که ما بین آنها ایجاد می شود باعث می شود که در آینده آن شرکت به نتایج بسیار خوبی دست یابد. چه از لحاظ سودآوری برای خودش و جه از این جهت که می تواند کیفیت محصولاتش را بالا برده و خدمات بهتری به مردم ارائه دهد. شرکت هایی نظیر فیسبوک و یا گوگل دقیقا از همین طریق به نتیجه ی خوبی دست یافتند.
اما درباره ی شرکت مایکروسافت نکته ای وجود دارد و آن این است که بیل گیتس درصدی از سهام خود را طی سالها به فروش رساند و یا به دیگران واگذار کرد و اگر که درصد بیشتری از آن سهام را برای خود قرار می داد، امروز خیلی ثروتمند تر از چیزی بود که شاهدش هستیم.
اما نقطه عطف ماجرا این است که بیل گیتس به هیچ وجه چنین هدفی نداشت که خود را تبدیل به ثروتمندترین مرد جهان کند. او حتی اشتباهات کوچکی نیز البته از نظر ما، داشته؛ که باعث شده کمی در فرآیند موفقیتش وقفه ایجاد شده و با سرعت کمتری به جلو پیش رود. وقتی شرکت های بزرگتر از مایکروسافت، پیشنهاد هایی برای سرمایه گذاری های کلان می دادند، بیل گیتس از قبول آنها سر باز میزد و چنان رغبتی به آن کار نداشت. این در حالیست که اگر آن پیشنهادها را قبول می کرد، قطعا رشد و پیشرفت مایکروسافت سرعت بیشتری می گرفت.
هنگامی که اولین بار سهام شرکت مایکروسافت به طور عمومی عرضه شد، هر سهم مشخصا ارزشی برابر با بیست و یک دلار پیدا کرد. بیل گیتس یک بخشی از سهام را به فروش رساند و در آن زمان بود که به یک ثروت شانزده دلاری دست یافت که این بسیار برایش سودآور بود و توانست از این طریق قسمتی از هزینه های شرکت را بپردازد.
اما برمیگردیم به اینکه بدانیم واقعا چه اتفاقی افتاد که بیل گیتس این چنین ثروتمند شد. علت اصلی برمیگردد به اینکه با گذشت زمان ارزش سهم های مایکروسافت تا حدود شصت هزار درصد رشد و افزایش یافت! بخش اعظم این رشد مربوط به ویندوزهای نود و پنج و برنامه های آفیس بود.
اما بیل گیتس رسید به زمانی که شکست بدی برایش به حساب می آمد. مایکروسافت در دادگاه، شکست خورد!
نکته ی حائز اهمیت این است که اگر بیل گیتس در آن زمان در دادگاه شکست نمی خورد، ممکن بود امروز از این هم ثروتمندتر باشد. پس از مدتی طی تصمیمی خود را مایکروسافت حذف کرد و در سال ۲۰۰۰ ماه ژانویه بود که استعفایش را به عنوان مدیر عامل مایکروسافت امضا کرد. پس از آن فردی به نام استیو بالمر جایگزین بیل گیتس شد. او پس از مدتی دوباره در سال ۲۰۰۶ کارش را آغاز کرد و حدود دو سال بعد در ۲۰۰۸ به کارش خاتمه داد.از آن پس تا سال ۲۰۱۴ در همان شرکت رئیس هیئت مدیره ماند. وی پس از مدتی تقریبا تمام سهامش را فروخت و در حال حاضر فقط سه درصد از سهام مایکروسافت به او تعلق دارد.اکنون استیو بالمر بیشترین سهام را در مایکروسافت دارد.
بیل گیتس از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۷، به طور مداوم مقام اولین مرد ثروتمند جهان را به خود اختصاص داد. نکته ی جالب توجهی که وجود دارد این است که او با اینکه بسیار مخارج خیرخواهانه ای هم در پرونده اش داشته، اما ثروت او با گذشت زمان کمتر که نشده، بیشتر نیز شد.
اما شخص دیگری که در این ماجرا بود و نقش بسیار مهمی نیز در ثروت بیل گیتس داشت، فردیست به نام مایکل لارسون که در واقع مدیر مالی و تجاری و پشت پرده ی بیل گیتس به حساب می آید. به عقیده ی برخی، بیشتر اعتباری که امروزه بیل گیتس دارد مدیون مایکل لارسون است و باید به وی تعلق بگیرد. البته لارسون با سرمایه هایی که بیل گیتس داشته، فعالیت های مرموزی را انجام داده که کسی اطلاع دقیقی از آنها ندارد.
همان طور که در ابتدا نیز گفتیم بیل گیتس از اول اصلا قصدی برای رسیدن به چنین ثروتی نداشته، و جالب است که بارها اعلام کرده که ای کاش ثروتمندترین مرد جهان نمی بود! شاید به خاطرد توجهات بیش از حد و حسادت هایی که به او میشده، چنین نظری داشته. در واقع بیل گیتس آدم ساده ایست که فعالیت های ساده ای نیز دارد. از وقت گذراندن با آدم های معروف گرفته تا بازی کردن بازی فکری های بچگانه و ساده!
در آخر به یک نقل قول جالب از گیتس میپردازیم که به دانشجویانش می گفت: “من درک میکنم که همه ی شما آرزومند داشتن میلیون ها دلار پول هستید. در واقع پول داشتن بهترین لذت جهان است ، چرا که با پول به هر آزادی ای که بخواهید می رسید. اما یک زمانی می رسد که دیگر خسته شده و از یک مرزی رد می شوید. در آن زمان است که همبرگرها همچنان مزه ی همبرگر می دهند!”