خلاصه کتاب عادت های اتمی چگونه عادت ها هویت شما را شکل می دهند و بالعکس

عادت های اتمی

فصل دوم : چگونه عادت های شما هویت شما را شکل می دهند و بالعکس

چرا تکرار عادات بد بسیار آسان و ایجاد عادت های خوب خیلی سخت است؟

حفظ عادات خوب برای بیش از چند روز، حتی با تلاش خالصانه و انگیزه ها و پیشران های گاه به گاه ، اغلب دشواراست. با این حال ، هنگامی که کارهای شما به عادت تبدیل شوند به نظر می رسد که برای همیشه باقی می مانند .

تغییر عادات به دو دلیل چالش برانگیز است :

اول اینکه ما سعی می کنیم چیزهای اشتباه را تغییر دهیم

دوم اینکه ما سعی می کنیم عادات خود را با شیوه ای اشتباه تغییر دهیم

که در این فصل به بیان اولین حالت می پردازیم .

سه لایه ی تغییر رفتار وجود دارد: تغییر در نتایج ، تغییر در شیوه و سیستم شما ، تغییر در هویت شما

لایه اول ، نتایج شما را تغییر می دهد ، یعنی این سطح به تغییر نتایج شما مربوط می شود.

لایه دوم، روند شما را تغییر میدهد ، این سطح به تغییر عادات و سیستم های شما مربوط می شود.

سومین و عمیق ترین لایه ، تغییر هویت شماست  ، این سطح به تغییر باورهای شما مربوط می شود: جهان بینی شما ، تصویر شما از خویشتن ، قضاوت شما در مورد خود ودیگران . عمده باورها ، مفروضات و جهت گیری هایی که دارید با این بخش مرتبط هستند.

نتایج مربوط به چیزی است که شما بدست می آورید،فرآیندها مربوط به کاری است که شما انجام می دهید، هویت چیزی است که به آن اعتقاد دارید . وقتی صحبت ازایجاد عادات ماندگار می شود وقتی صحبت از ایجاد سیستمی با پیشرفتهای روزانه ی 1 درصدی و بتدریج می شود موضوع ای نیست که یک سطح بهتر یا بدتر از سطح دیگریست همه ی سطوح تغییر به نوعی مفید هستند مشکل در جهت تغییر است .

بسیاری از مردم فرآیند تغییر عادات خود را با تمرکز بر آنچه می خواهند بدست آورند آغاز می کنند. این ما را به عادت های مبتنی بر نتیجه سوق می دهد. جایگزین آن، ایجاد عادات مبتنی بر هویت است . با ابن رویکرد ما با تمرکز براینکه چه کسی می خواهیم شویم ، شروع می کنیم .

موضوع ترک سیگار را درنظر بگیرید ، دونفر در برابر سیگار کشیدن مقاومت می کنند وقتی به آنها سیگار تعارف می شود نفر اول می گوید : ” نه ممنون، من سعی می کنم ترک کنم ” نفر دوم نیز پیشنهاد سیگار را نمی پذیرد او اینگونه می گوید : ” نه متشکرم من سیگاری نیستم ” . اینجا یک تفاوت ایجاد می شود نفر اول همچنان معتقد است که یک فرد سیگاری است و دارد سعی می کند چیز دیگری باشد و امیدوار است این عادت را ترک کند اما در مورد نفر دوم سیگار بخشی از زندگی قبلی او بوده است نه زندگی فعلی آن این نشان دهنده ی تغییر هویت است .

بسیاری از مردم حتی زمانی که قصد بهبود دارند، تغییر هویت را درنظر نمی گیرند . آنها اهدافی را تعیین می کنند و اقداماتی را نیز برای رسیدن به آن اهداف انجام می دهند، بدون اینکه باورهایی را که منجر به ایجاد چنین رفتاری شده است درنظر بگیرند. آنها هرگز دیدگاهشان را نسبت به خود تغییر نمی دهند و متوجه نمی شوند که هویت قدیمی آنها اگر تغییر نکند می تواند برنامه های جدید را برای تغییر عادت ها خراب کند .

در پس هر سیستمی از اعمال و رفتار( چه درست و چه اشتباه ) نظامی از باورها نهفته است و این یعنی در پس عادات ، هویت معینی نهفته است . اگر باورهای اساسی خود را که منجر به رفتار کنونی شما شده است تغییر ندهید، تغییر عادات سخت خواهد بود ، در واقع شما یک هدف و برنامه جدید دارید اما چیزی که هستید را تغییر نداده اید .

در مسیر تغییر ، انگیزه درونی زمانی شکل نهایی خود را می گیرد که عادت ها بخشی از هویت شما شوند. اینکه بگوییم من از آن دسته افراد هستم که چنین هدفی دارم بسیار متفاوت از این است که بگوییم من از آن دسته افرادی هستم که چنین هویتی دارد .

در این میان هرچه نسبت به جنبه خاصی از هویت خود بیشتر افتخار کنید، انگیزه بیشتری برای حفظ عادات مرتبط با آن خواهید داشت ، هنگامی که در شما حس غرور و افتخار به وجود آید، برای حفظ عادت های خود با چنگ و دندان مبارزه خواهید کرد.

تغییر واقعی در رفتار، تغییر هویت است ممکن است شما عادتی را به دلیل انگیزه و هدف خاصی شروع کنید، اما تنها دلیل ماندگاری عادت های جدید این است که آن عادت به بخشی از هویت شما تبدیل شده باشد و اگر باور پشت یک رفتار را تغییر ندهید  سخت خواهد بود که در طولانی مدت به تغییرات ایجاد شده پایبند باشید. بهبودها و تغییرات خوب تا زمانی که به بخشی اط هویت شما تبدیل نشده باشند موقتی هستند.

هدف خواندن کتاب نیست هدف خواننده شدن و مطالعه ی همیشگی است

هدف دویدن در مسابقات ماراتن نیست، هدف دونده شدن است

هدف یادگیری ساز موسیقی نیست ، هدف نوازنده شدن است

رفتارهای شما معمولا بازتابی از هویت شماست . کاری که شما انجام میدهید نشان دهنده ی نوع فردی است که شما به آن اعتقاد دارید ، زمانی که رفتار و هویت شما کاملا با یکدیگر همسو باشند، شما دیگر به دنبال تغییر رفتار نیستید شما به سادگی مانند افرادی رفتار میکنید که از قبل باور دارد که چنین شخصی است و چنین هویتی دارد .

تغییر هویت نیز مانند تمام جنبه های شکل گیری عادت ها ، یک شمشیر دولبه است . تغییر هویت وقتی به نفع شما کارکند، می تواند نیروی قدرتمندی برای پیشرفت شما باشد ولی اگر علیه شما کارکند ، می تواند یک نیروی مخرب باشد . هنگامی که هویتی را پذیرفتید، پایبندی به آن به راحتی می تواند بر توانایی شما برای تغییر عادت ها تاثیر بگذارد. بسیاری از مردم با پیروی کورکورانه از عادت های نهادینه شده ی خود عمل می کنند :

من آدمی نیستم که صبح زود بیدار شوم ، من همیشه دیر می رسم ، من نمی توانم از تکنولوژی های جدید به خوبی استفاده کنم

و هزاران مورد دیگر ، وقتی شما داستانی را سالها برای خود تکرار کرده اید ، به راحتی میتوانید آنها را به عنوان یک واقعیت بپذیرید . هرچه یک فکر یا عمل ، عمیق تر به هویت شما پیوند خورده باشد، تغییر آن دشوارتر است . باورکردن آنپه با فرهنگ و اندیشه ی شما سازگار است ( هویت گروهی) یا انجام کاری که با تصور شما از خود ( هویت شخصی ) مطابقت دارد و آن را تقویت می کند آرامش خاطر شما را به همراه دارد حتی اگر اشتباه باشد. بزرگترین مانع برای تغییر مثبت در هرسطحی ، تضاد هویت است .عادت های خوب می توانند منطقی باشند، اما اگر با هویت شما تضاد داشته باشند ، در عملی کردن آنها شکست خواهید خورد .

و می توان گفت در طولانی مدت تصوری که شما از خود دارید دلیل واقعی عدم رعایت عادت های شماست . پیشرفت مستلزم آن است که به طور مداوم باورهای خود را ویرایش کنید و دایما هویت خود را ارتقاء و گسترش دهید .

این ما را به یک سوال مهم می رساند :

باورها و جهان بینی شما که نقش مهمی در رفتار شما دارند ، از کجا سرچشمه می گیرند ؟ و هویت شما دقیقا چگونه شکل میگیرد؟ چگونه می توانید جنبه های دیگری از هویت خود را تقویت کنیدکه در خدمت شما باشند و به تدریج عواملی را که مانع پیشرفت شما می شوند حذف کنید ؟

 فرآیند دومرحله ای برای تغییر هویت :

هویت شما از عادات شما نشات میگیرد. شما با باورهای از پیش تعیین شده متولد نشده اید، هرباوری از جمله باورهای مربوط به خودتان ، از طریق تجربه آموخته و نهادینه می شود .

به طور دقیق تر، عادات شما تجسم و مظهر هویت شماست وقتی هرروز تخت خود را مرتب می کنید ، هویت یک فرد سازمان یافته را نشان می دهید . وقتی هرروز تمرین می کنید هویت یک فرد ورزشکار را نشان می دهید. هرچه بیشتر یک رفتار را تکرار کنید ، هویت مرتبط با آن رفتار بیشتر تقویت می شود. کلمه هویت در اصل از دوکلمه لاتین           به معنای بودن و ذات و           به معنای مکرر گرفته شده است . هویت شما به معنای واقعی کلمه ، مکرر بودن شماست .

هویت کنونی شما هرچه که باشد ، فقط به این دلیل آن را باور دارید که مدرکی برای آن دارید ، اگر بیست سال هر یکشنبه به کلیسا بروید ، این نشان می دهد که شما مذهبی هستید . همه ی دوستان من میدانند که در بهترین حالت من یک نویسنده سطح متوسط بودم، وقتی نویسندگی را شروع کردم در چند سال اول هردوشنبه و چنجشنبه یک مقاله جدید منتشر می کردم ، من کار خود را به عنوان یک نویسنده حرفه ای شروع نکردم در واقع من با عادت هایم نویسنده شدم .

البته عادت های شما تنها اعمالی نیستند که بر هویت شما تاثیر دارند اما به دلیل فراوانی آنها معمولا مهمترین عوامل هستند.

هر تجربه ای در زندگی تصویر شما را از خودتان تغییر می دهد ، با تکرار این اقدامات شواهد جمع می شوند و تصور شما از هویت خودتان شروع به تغییر می کند . تاثیر تجربه هایی که یک بار اتفاق افتاده اند به سرعت از بین می روند در حالیکه تاثیر عادت ها با گذشت زمان تقویت می شوند . به این ترتیب فرآیند ایجاد عادات در واقع فرآیند تشکیل هویت شماست ، حالا متوجه می شوید وقتی می گویم عادت ها هویت شما را تشکیل می دهند دقیقا از چه چیزی صحبت می کنم .

این یک تکامل تدریجی است ما به طور ناگهانی و بخاطر اینکه تصمیم میگیریم فردی کاملا جدید و متفاوتی باشیم تغییر نمی کنیم ، ما ذره ذره ، روز به روز و عادت به عادت تغییر می کنیم ما بطور مداوم در حال تکامل اتم های خود هستیم .

هر اقدام و هرکاری که انجام می دهید رای به نوع فردی است که می خواهید به آن تبدیل شوید . یک رای نمی تواند باورهای شما را تغییر دهد اما با افزایش آراء ، شواهد و عوامل هویت جدید شما نیز افزایش می یابد . عادت های کوچک می توانند با ارایه شواهدی از هویت جدید ، تفاوت معنا داری با گذشته ی ما ایجاد کنند و اگر تغییر معنا دار باشد در واقع بزرگ و موثر خواهد بود . این پارادوکس و تناقض ایجاد پیشرفت های بزرگ بوسیله ی تغییرهای کوچک است .

با کنار هم قراردادن همه ی اینها ، می توانید ببینید که عادت ها عامل تغییر هویت شما هستند ، عملی ترین راه برای تغییر شخصیت خود این است که کاری را که انجام می دهید تغییر دهید .

هرعادت نه تنها نتیجه میدهد بلکه چیز بسیار مهم تری را به شما می آموزد : اعتماد به خود

شما به این باور می رسید که واقعا می توانید کارهای مورد نظر را به انجام برسانید. وقتی تعداد آرای شما به یک رفتار افزایش پیدا می کند و آن را تایید می کنید و شواهد انجام آن رفتار شروع به تغییر می کنند و مکررا آنرا انجام می دهید ، داستانی که برای خود تعریف می کنید نیز شروع به تغییر می کند و خود را بهتر از قبل می یابید . عادات بد و زیان بار دقیقا برعکس این روند عمل می کنند. هربار که بد عمل می کنید به هویت بد رای می دهید . البته یک خبر خوب وجود دارد که شما نیازی نیست کامل و بدون اشتباه باشید ، در هر انتخابات قرار است به هردوطرف خوب و بد رای داده شود . برای پیروزی در انتخابات نیازی به تمام آراء ندارید شما فقط به اکثریت آراء احتیاج دارید هدف شما برنده شدن در اکثر مواقع است که یک برآیند دایمی مثبت در طول زمان برای شما رقم خواهد زد.

اگر رای شما همان رای های همیشگی باشد همان نتایج قبلی و همیشگی را خواهید گرفت. اگر هویت شما تغییر نکند، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد . این یک فرآیند ساده دومرحه ای است :

یک . نوع فردی را که می خواهید باشید تعیین کنید

دو . با پیروزی های کوچک ، هویت جدید را به خود ثابت کنید

ابتدا تصمیم بگیرید که می خواهید چه کسی باشید ، اهداف و اصول و ارزشهای شما چیست ؟ دوست دارید چه کسی بشوید ؟

اینها سوالات بزرگی هستند و بسیاری از مردم مطمین نیستند که از کجا باید شروع کنند اما آنها می دانند که چه نتایجی را می خواهند، شکم عضلانی شش تکه یا احساس اضطراب کمتر یا داشتن یک کسب و کار پررونق و موفق ، از همین ها شروع کنید و همانند کسانی عمل کنید که می خواهند به چنین نتایجی دست یابند. از خود بپرسید چه کسی می تواند به نتیجه ای برسد که من می خواهم برسم؟ چه کسی می تواند یک کسب و کار موفق راه بیندازد؟ چه کسی می تواند یک زبان جدید یادبگیرد ؟ چه کسی می تواند به اندام ایده آل خود برسد؟

هنگامی که بدانید چه نوع شخصی می خواهید باشید و می خواهید چه هویتی داشته باشید ، می توانید قدم های کوچکی برای تقویت هویت مورد نظر خود بردارید .

من دوستی دارم که بیش از 40 کیلوگرم وزن کم کرد او از خود پرسیده بود : یک فرد سالم چکار می کند؟

و تمام مدت از این پرسش به عنوان راهنما استفاده می کرد ، او تصور می کرد اگر به اندازه کافی مانند افرادی که بدن سالمی دارند رفتار کند، درنهایت به آن شخص تبدیل می شود و کاملا حق با او بود …

مفهوم عادات مبتنی بر هویت ، اولین مقدمه ی ما برای موضوع کلیدی بعدی است : حلقه های بازخورد

عادات شما هویت شما را تشکیل می دهند و هویت شما عادات شما را شکل می دهد . این یک خیابان دوطرفه است. شکل گیری همه ی عادات، یک حلقه بازخورد است ( مفهومی که در فصل بعدی به طور عمیق بررسی خواهیم کرد) ، اما مهم است که اجازه دهید ارزشها ، اصول و هویت شما به جای نتایج واهداف شما ، حلقه ی بازخورد را هدایت کنند . تمرکز شما همیشه باید برای تبدیل شدن به آن نوع شخص باشد، نه به دست آوردن یک نتیجه خاص .

دلیل واقعی مهم بودن عادت ها :

تغییر هویت ستاره ی شمالی و راهنمای چگونگی ایجاد عادات است . در فصول باقی مانده ی این کتاب دستورالعمل های گام به گام در مورد چگونگی ایجاد عادت های بهتر در خود، خانواده ، تیم ، شرکت و هرجای مورد نظر دیگر ارایه خواهد شد ، اما سوال اصلی این است که : ” آیا شما تبدیل به فردی می شوید که می خواهید همانند او باشید ؟” اولین قدم ” چه چیزی ” یا “چگونه نیست ، بلکه ” چه کسی” است . شما باید بدانید که می خواهید چه کسی باشید .                                                                       شما این قدرت را دارید که باورهای خود را در مورد خودتان تغییر دهید. شما درلحظه می توانید انتخاب کنید چه کسی باشید. شما می توانید هویت خود را با عاداتی که انتخاب می کنید، تقویت کنید و این ما را به هدف عمیق تر این کتاب و دلیل واقعی مهم بودن عادات می رساند . سرانجام عادت های شما اهمیت دارند زیرا به شما کمک می کنند تا به آن شخصی تبدیل شوید که می خواهید باشید . آنها عمیق ترین باورهای شما را در مورد خودتان ایجاد می کنند . به معنای واقعی کلمه شما به عادت های خودتان تبدیل می شوید .

خلاصه فصل :

0 – سه سطح تغییر وجود دارد: تغییر نتیجه ، تغییر فرآیند، تغییر هویت

0 – موثرترین راه برای تغییر عادت ها این است که برروی آنچه که می خواهید به دست آورید تمرکز نکنید، بلکه روی کسی که می خواهید به آن تبدیل شوید تمرکز کنید .

0 – هویت شما از عادات شما سرچشمه می گیرد . هرعمل و اقدام شما مانند یک رای است برای نوع فرد و شخصیتی که می خواهید به آن تبدیل شوید.

0 – تبدیل شدن به بهترین نسخه از خودتان مستلزم آن است که بطور مداوم باورهای خود را ویرایش کنید و هویت خود را ارتقاء و گسترش دهید.

0 – دلیل واقعی اهمیت داشتن عادات به این دلیل نیست که آنها می توانند نتایج بهتری برای شما به ارمغان بیاورند ( اگرچه می توانند این کار را انجام دهند)، بلکه به این دلیل است که می توانند باورهای شما را در مورد خودتان تغییر دهند .