با افزايش نرخ طلا طي هفتههاي ابتدايي سال نو و پس از آن كاهش نرخ، بسياري از افراد ميخواهند بدانند كه كدام حوزه براي سرمايهگذاري مطلوبتر است؟
بازار سهام، طلا، ارز، خودرو يا مسكن؟ بنابراين يكي از پرسشهاي مهم كه اين روزها بسياري از ايرانيان در ذهن دارند، نحوه سرمايهگذاري در بازارهاي مختلف است.
با افزايش اين نوع ابهامات مانند هميشه، برخي سوداگران به صحنه ورود كرده و با طرح موضوعاتي چون تارگتزني و نقطهزني، از مردم پولهاي كلاني دريافت ميكنند!
اين ابهامات به خصوص پس از بروز نوسانات در بازارهاي مختلف بسيار بيشتر شنيده ميشود.
مثلا زماني كه بازار ارز دچار نوسان ميشود، برخي به دنبال راهكارهايي براي ورود به بازارهاي پرسودتر ارزي و سرمايهگذاري در اين حوزهها هستند.
يا زماني كه بازار سهام كشور با ريزش مواجه ميشود برخي ميخواهند بدانند آيا بهتر نيست در بازار طلا و سكه سرمايهگذاري كنند؟
اهميت پاسخگويي معقول به اين ابهامات زماني برجستهتر ميشود كه بدانيم بسياري از سوداگران و سودجويان از اين موضوع سوءاستفاده كرده و اطلاعات غلط به مخاطب ارايه ميكنند.
اين رويكردهاي غير متمركز در سرمايهگذاري بهطور كلي خسارتبار هستند. بهترين رويكرد آن است كه سرمايهگذاران پرتفوي و سبدي براي سرمايهگذاري داشته باشند و تركيبي از بازارهاي مختلف را در آن بگنجانند.
تنها نسبت اين سرمايهها، ميزان ريسك و حجم مورد نياز سرمايهگذاري است كه داراي اهميت است.
در واقع افراد سرمايهگذار مبتني بر ديدي كه به سرمايهگذاري دارند، ميزان ريسكپذيري سرمايهگذار و شرايط بازار مرتبط را رصد كرده و بعد اقدام به سرمايهگذاري در بازارهاي مولد ميكنند.
بايد ديد بازارهاي هدف آيا رشدهاي بالا داشتهاند يا همراه با ريسك مناسب هستند؟
اين تصور كه فرد بازارهاي مختلف را بررسي كرده و هر روز و هر هفته و هر ماه با بروز نوسانات از يك بازار به بازار ديگري كوچ كنند اشتباه است.
يكي از مشكلات سرمايهگذاري ايرانيان آن است كه نگاه بلندمدت به فرآيند سرمايهگذاري ندارند.
عدم اطلاع از واقعيتهاي بازار باعث شده تا سرمايهگذاران خرد و غير حرفهاي، نگاه غير متمركزي به بازارها داشته باشند و خساراتي را متحمل شوند.
هر بازاري در هر برههاي ممكن است با اصلاحات يا تغييراتي مواجه شود. به تناسب اين تغييرات هم سود يا زياني ممكن است متوجه سرمايهگذاران شود.
هم بازار طلا، هم بازار سهام، هم مسكن و… يك چنين روندهايي را تجربه ميكنند.
هر بازار قواعد خاص خود را دارد، بايد اين قواعد را آموخت و بر اساس آن عمل كرد.هيچ بازاري سود مستمر و غير قابل انقطاع ندارد و هيچ بازاري هم ضرر مستمر و پايانناپذير ندارد.
مثلا در بازار مسكن، موضوع مهم آن است كه به صورت مستمر و با يك شيب ملايم رشد كند.
در مورد بازار طلا موضوع مهم آن است كه سود ذخيره شود، در دورههايي با رشد نرم همراه شده و تداوم يابد.
همچنین در مورد بازار سهام هم موضوع مهم آن است كه دورهاي اصلاحي و ريزشي داشته و نهايتا سود بلندمدت را تجربه كند.
در اين ميان برخيها ميخواهند بدانند، چرا ابتدا به بازار طلا نروند، بعد رمزارزها را تجربه نكنند و نهايتا به بازار سهام ورود نكنند تا از سود هر بازاري بهرهمند شوند؟
به اين دليل كه هرگز كسي نميتواند كف و سقف بازارها را شناسايي كند.
هيچ كس نميتواند آينده را پيشبيني كند. چارهاي جز اين نيست كه براي كم كردن ريسك، سبدي از مجموعه داراييها تشكيل داد و از همه ظرفيتهاي ممكن استفاده كرد.
ميتوان محدودههاي كم ريسك را در هر بازاري شناسايي كرد، اما حتي بارن بافث هم نميتواند بگويد فلان بازار در فلان روز به فلان سقف نزديك يا دور ميشود.
حرفهايترين كارگزاران تنها ميتوانند ۵۰ تا ۶۰ درصد احتمالات را پيشبيني كنند، همين ۳۰ تا ۴۰درصد ميتواند آسيبهاي بسياري را متوجه سهامداران خرد كند.
بنابراين براي سرمايهگذاري در هر بازاري بايد اصول و قواعد بازارها را شناسايي كرد. خريد پلكاني و قواعد تدريجي را به كار گرفت.
افراد و جرياناتي كه اين روزها درباره تارگتزني و نقطهزني و… صحبت ميكنند، كلاهبرداران و سوداگراني هستند كه قصد سوءاستفاده از عدم آگاهي افراد را دارند.
بدون ترديد يكي از مهمترين وظايف رسانهها، صحبت كردن از اين ضرورتها و جلبتوجه افكار عمومي در اين خصوص است.
*رضا غنيپور